موکب باب الحوائج شهر حر
موکب باب الحوائج شهر حر
تصاویری از محرم و مراسمات مذهبی/,دانلود کليپ بازيگر از شبيه شهر حر,دانلود کليپ فيلم از شبيه شهر حر,دانلود زيباي از شبيه شهر حر

هنگامي که امام بر ترک حجاز و حرکت به سوي عراق تصميم گرفت، دستور داد مردم را جمع کنند تا سخنراني تاريخي خود را در ميان آنان ايراد فرمايد. جمع کثيري از حجاج و مردم مکه، در مسجدالحرام نزد آن حضرت فراهم آمدند و حضرت، در ميان آنان به سخن ايستاد و سخنان خود را چنين آغاز فرمود:
«سپاس خداي را و آنچه را خدا خواهد آن شود و جز به خدا قدرتي نباشد و صلوات خداوند بر پيامبرش مرگ، بر فرزندان آدم رقم زده شده است همچون گردنبند برگردن دختر جوان. چه مشتاق گذشتگانم هستم همچون اشتياق
يعقوب به يوسف. و من در انتخاب شهادت، مخير شده ام و گويي مي بينم پاره هاي تنم را گرگان بيابان، ميان نواويس و کربلا آنها را از هم مي درند و شکمبه هاي خالي و شکمهايي گرسنه را از آنها پر مي کند، از روزي که قلم زده شده است، گريزي نيست، رضاي خداوند، رضاي ما اهل بيت است که بر آزمايش صبر مي ورزيم و پاداش صابران را به ما مي دهد. پاره ي گوشت پيامبر صلي اللَّه عليه و آله از او دور نشود بلکه براي وي در حفيرة القدس فراهم مي آيد که چشمش به آنها روشن گردد و وعده اش به واسطه آنان وفا شود، هان! هر کس جان خود را به راه ما مي بخشد و خود را براي ديدار خدا مهيا ساخته است، همراه ما حرکت کند که من در بامداد فردا حرکت مي کنم، ان شاء اللَّه تعالي» (1) .
خطابه اي بليغ تر و اعجاب انگيزتر از اين خطابه نمي شناسم که دعوت به حق و ناچيز شمردن زندگي براي خدا را در بردارد. در اين خطابه، اين نکات آمده است:
1- آن حضرت، از مرگ خويش خبر مي دهد و مرگ را خوشامد مي گويد و آن را زينتي براي انسان مي شمارد آنگونه که گردنبند، گردن دختر جوان را زينت مي بخشد و اين تشبيه از دل انگيزترين و زيباترين تشبيهاتي است که در کلام عرب آمده و طبيعي است، مرگي که انسان بدان زيور يابد، همانا مرگ در راه خدا و حق است.
2- آن حضرت، اشتياق فراوان خود را به گذشتگان پاکش نشان مي دهد، آنها که در راه خدا شهيد گشته بودند و اشتياق وي همچون اشتياق يعقوب به يوسف بود، آنگونه که خود فرموده است.




3- حضرت خبر داده است که خداي تعالي شهادت بزرگوارانه و مرگ شرافتمندانه در راه دفاع از حق و حمايت از اسلام، براي آن حضرت، برگزيده است.
4- آن حضرت، سرزمين پاکي را که خون مبارکش بر آن ريخته خواهد شد، معرفي فرمود که آن جايي است ميان نواويس و کربلا و اعضايش در آنجا پاره پاره خواهد شد و نيزه ها بدن شريفش را از هم خواهند دريد.


5- حضرت، خبر داد که گرگهاي درنده از وحشيان بني اميه و پيروانشان، هيچگاه آرام نخواهند نشست تا اينکه شکمهايشان از گوشت و خون آن حضرت پر شود و اين کنايه اي است از تسلط آنان بر امّت پس از کشتن وي و تلاش پيگير آنان در غارت نمودن ثروتها و اموال امّت.
6- امام خبرداد که آنچه از مصيبتها و سختيها بر آن حضرت خواهد گذشت، امري است که گريزي از آن نباشد؛ زيرا در مورد وي قلم زده شده و در علم خداوند جاري گشته و به هيچ صورت تبديل يا تغيير آنچه خداوند برايش مقدر فرموده است،ممکن نمي باشد.
7- امام، اعلام فرمود که خداوند، رضايتش را به رضايت اهل بيت مقرون نموده و طاعتش را با طاعت آنان همراه ساخته و سزاوار است که چنين باشد؛ زيرا آنان دعوت کنندگان به سوي دين خدا و راهنمايان بر رضاي او هستند و در راه او متحمل شدايدي گشته اند که توصيف آنها ممکن نيست.
8- آن حضرت، يکي از صفات اهل بيت: را بيان فرمود که همان صبر و شکيبايي آنان و تسلم در برابر امر خداوند در هر چيزي است که از محنتها و مصيبتهاي عظيم بر آنها جاري مي شود و خداي تعالي، ثواب فراوان به آنان مي دهد و پاداش شکيبايان را به آنها مرحمت مي فرمايد.
9- امام عليه السلام خبرداد که واقعيّت درخشان اهل بيت، ادامه ي ذاتي واقعيّت پيامبر اکرم صلي اللَّه عليه و آله مي باشد؛ زيرا آنان گوشت وي و فرعي از او هستند و فرع از اصل خويش متفاوت نمي گردد و چشم پيامبر صلي اللَّه عليه و آله در حفيرة القدس به عترتش، روشن خواهد گشت، آنها براي اداي رسالتش، شبها را بيدار ماندند و در دفاع از دينش، عظيم ترين جهاد را متحمل شده اند.
10- آن حضرت، مسلمانان را براي نبرد در کنار وي در صحنه هاي جهاد، دعوت فرمود و اينکه هر کس به همراه او حرکت کند، جان خود را بخشيده و خويشتن را براي ديدار خداوند، مهيّا ساخته است.
اين نکات درخشان در سخنراني آن حضرت، بر اين دلالت دارند که حضرتش از زندگي نااميد گشته و عازم مرگ شده و بر فداکاري، عزم بسته بود و اگر آن حضرت خواهان سلطنت بود، چنين مطالبي را مطرح نمي فرمود و لازم بود که به همراهان خود وعده هاي شيرين و اميدهاي پر زرق و برق بدهد.
هيچيک از مردم مکّه و نه کسي از حُجاج، جز عده معدودي از مؤمنين، نداي امام را پاسخ ندادند، اين نشان دهنده ي اندک بودن بينش ديني و تخدير شدن آن جامعه و انحرافش از حق مي باشد.

 

انجام عمره

هنگامي که امام بر ترک مکه تصميم گرفت، براي «عمره ي مفرده» احرام بست و طواف خانه ي خدا و سعي و تقصير نمود و طواف نساء را به جاي آورد و از عمره ي خويش مُحل گشت. شيخ مفيد نوشته است که امام حسين هنگامي که قصد حرکت به سوي عراق نمود، طواف خانه ي کعبه و سعي صفا و مروه را به جاي آورد و احرام خود را گشود و آنرا عمره قرار داد؛ زيرا نمي توانست حج خود را به پايان برساند از ترس اينکه مبادا در مکه دستگير و به نزد يزيد، فرستاده شود (2) اين مطلب خالي از تأمل نيست؛ زيرا کسي که از حج بازداشته مي شود، بنابر آنچه فقها گفته اند، گشودن احرامش به قرباني کردن است،نه اينکه حج را به عمره بازگرداند که اين امر، موجب بيرون آمدن از احرام حج نمي شود. آنچه بيان کرديم را دو روايت تأييد مي کند که آنها را شيخ حرّ عاملي در وسائل الشيعه، کتاب حج، باب «جايز بودن عمره مفرده در ماههاي حج (3) و رفتن به هر جا که مي خواهد» آورده است. آن دو روايت عبارتند از:
الف «ابراهيم بن عمر يماني» از امام صادق عليه السلام روايت کرده که از آن حضرت، در مورد شخصي که در ماههاي حج براي عمره خارج شود و سپس به سوي وطنش برگردد سؤال شد، فرمود: اشکالي ندارد، حتي اگر در آن سال به حج برود و حج افراد به جاي بياورد- که نيازي به قرباني ندارد- همانا حسين بن علي عليه السلام روز ترويه به سوي عراق حرکت کرد در حالي که عمره مفرده به جاي آورده بود.
ب- «معاوية بن عمار» مي گويد: به امام صادق گفتم: فرق عمره تمتع و عمره مفرده در چيست؟ فرمود: عمره تمتع به حج مربوط و متصل است اما عمره مفرده که انجام شد، مي توان هر جا رفت، همانا حضرت حسين عليه السلام در ذيحجه، عمره مفرده به جاي آورد سپس روز ترويه در حالي که مردم به مني مي رفتند او به عراق رفت، به جاي آوردن عمره مفرده در ذيحجه براي کسي که قصد حج نداشته باشد، اشکالي ندارد (4) اين روايت، بر آنچه بيان کرديم، صراحت دارد (5) .

 

خروج قبل از حج

مطلب سؤال برانگيز اين است که امام عليه السلام مکه را در روز هشتم ذيحجه ترک و آن روزي است که حجاج براي رفتن به عرفه آماده مي شوند، چرا حضرت، حج خود را تمام نکرد؟ و به نظر ما عوامل چندي وجود دارند که آن حضرت را براي خروج از مکه با اين سرعت، فراخواندند که آنها عبارتند از:
1- حکومت چنان بر او سخت گرفته بود که آن حضرت مطمئن گرديد باب جنگ با وي را خواهد گشود و يا او را در حال انجام مناسک حج، ترور خواهد کرد و بدين ترتيب حرمت حج را خواهد شکست. و اهداف مقدسش را بر باد مي دهد که از جمله آنها آزاد کردن امّت به طور کامل از ذلت و بردگي بوده است.
2- اگر حکومت با وي در ايام مناسک حج به جنگ نپردازد، پس از مراسم حج به جنگ مي پرداخت آنگاه وي در مکّه يا در حال جنگ خواهد بود و يا کشته مي شد، در هر دو حالت، در بيت حرام و ماه حرام، خونريزي پيش مي آمد، آن حضرت براي حفظ مقدسات اسلامي، مکه را ترک فرمود.
3- خروج آن حضرت در آن وقت حساس، از مهمترين وسايل تبليغاتي بر ضد حکومت در آن روزگار بود، زيرا حجاج بيت اللَّه الحرام، خبر خروج امام در آن وقت از مکّه را در حالي که بر ضد حکومت اموي، خشمگين بود، به سرزمينهايشان بردند و اينکه آن حضرت، انقلاب بر ضد يزيد را اعلام فرمود و در مکّه، حفاظتي براي بيت حرام باقي نمانده است که به دست امويان مورد هتک حرمت واقع نشود.. اينها بعضي از عوامل هستند که امام را به خارج شدن پيش از انجام حج، واداشته بودند.

 

پاورقي :

(1) الحدائق الوردية 114 /1. مفتاح الافکار، ص 148. کشف الغمة 29 /2.
(2) شيخ مفيد، الارشاد 67 /2، و شيخ طبرسي آنرا در اعلام الوري، ص 227 ذکر نموده است.
(3) ماههاي: شوال، ذيقعده و ذيحجّه را ماههاي حج گويند (مترجم).
(4) وسائل الشيعة 247 -246 /10.
(5) مسايل مربوط به حج و عمره، احکام مفصلي دارد که بايد به فتاوا و رساله‏هاي فقهاي عظام مراجعه کرد (مترجم).


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






نوشته شده در تاريخ سه شنبه 19 دی 1391برچسب:, توسط کاظم حجازی